ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
فرق نمیکنه
موقع سلام یا وقت خداحافظی باشه،
میگم:
“تنور دلت گرم”
تابستونو
زمستون نداره…
انگار تنور دلت
که گرم باشد نان مهربانی دلت
را میخوری
هرچه دلت گرم
تر، مهربانیت بیشتر
روزگارت
آبادتر، خودت راضی تر…
.
.
.
“هفت قانون
منطقی”
۱.
با گذشته خود
کنار بیائید تا حال شما را خراب نکند
۲.
آنچه دیگران در
مورد شما فکر میکنند به شما ارتباطی ندارد
۳.
گذشت زمان
تقریبا داروی هر دردی است؛ به زمان کمی فرصت دهید
۴.
کسی دلیل و
مسئول خوشبختی شما
نیست؛ خودتان مسئولید
۵.
زندگی خود را
با دیگران مقایسه نکنید؛ ما هیچ خبر نداریم که زندگی آنها برای چه و چگونه است
۶.
زیاد فکر
نکنید؛ اشکالی ندارد که جواب بعضی چیزها را ندانیم
۷.
لبخند بزنید؛
شما مسئول حل تمام مشکلات دنیا نیستید…
.
.
.
دنیا کوچیکه
روزا کوتاست
وقت تنگه
دلا خسته اند
حیفه روزا بیان
و برن
به هم محبت نکنیم
حتی در حد یک
سلام
یک لبخند و یک
کلام…
.
.
.
امروز آرزو
دارم:
فاصله نباشد میان تو و تمام احساس
های خوبت
تو باشی و
شادی باشد و
یک دنیا سلامتی
و
و امضای خدا
پای تمام آرزوهایــــت…
.
.
.
خودت را در
آغوش
بگیر
مهم نیست
دیگران چقدر تو را می فهمند
چقدر ممکنه دلت
را بشکنند
یا اصلا براشون
مهم باشی یا نباشی
مهم اینه که تو
خودت را داری
بلند شو و خودت
را محکم بغل کن و به خودت یادآوری کن
که چقدر خوب و
دوست داشتنی هستی!
.
…
.
.
هر لحظه را
زندگی کن
عاشق هر روز
باش
زیرا قبل از
اینکه متوجه بشوی زمان به سرعت می گذرد…
یک لبخند بسیار
ساده است اما واقعا می تواند روز کسی را تغییر بدهد !
.
.
.
باید خوب و بد
دنیا را پذیرفت
وقت ناراحتی لبخند زد
به داشته ها
عشق ورزید
و آنهایی که
رفته اند را به خاطر سپرد
همیشه ببخشید
ولی هرگز چیزی
را فراموش نکنید
از اشتباهاتتان
درس بگیرید
اما هرگز افسوس
نخورید
آدمها تغییر می
کنند
مشکلات بوجود
می آیند
اما یادتان
باشد، زندگی می گذرد…
.
.
.
سرنوشت ما با
افکارمان تغییر می کند
اگر افکارمان
همیشه مطابق با خواسته هایمان باشد
همان چیزی می
شویم که آرزو داریم
و همان کاری را
می کنیم که می خواهیم
.
.
.
زندگی فردا
نیست
زندگی امروز
است
زندگی قصه عشق
است و امید
صحنه ی غمها
نیست
به چه می
اندیشی؟ نگرانی بیجاست
عشق اینجا و تو
اینجا و خدا هم اینجاست
پای در راه
گذار
راهها منتظرند
تا تو هر جا که
بخواهی برسی
پس رها باش و
رها
تا نماند قفسی…
.
.
.
دعاهای قشنگ
روزانه واسه همدیگه :
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس
ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ
ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ
ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ
ﺩﻋﺎ کنیم
ﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﯽ
ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکی
ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ
ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ!
ﺩﻋﺎ کنیم حکمت
خدا با آرزوهامون یکی باشه…
.
.
.
گاهی برای
چشیدن خوشبختی واقعی باید به دنبال دلتان بروید
و اهمیت ندهید
دیگران ممکن است چه فکری کنند
.
.
به کسی کینه
نگیرید
دل بی کینه
قشنگ است
به همه مهر
بورزید
به خدا مهر
قشنگ است
دست هر رهگذری
را بفشارید به گرمی
بوسه هم حس
قشنگی است
بوسه بر دست
پدر
بوسه بر گونه
مادر
لحظه حادثه
بوسه قشنگ است
بفشارید به
آغوش عزیزان
پدر و مادر و
فرزند
به خدا گرمی
آغوش قشنگ است
نزنید سنگ به
گنجشک
پر گنجشک قشنگ
است
پر پروانه
ببوسید
پر پروانه قشنگ
است
نسترن را
بشناسید
یاس را لمس
کنید
به خدا لاله
قشنگ است
همه جا مست
بخندید
همه جا عشق
بورزید
سینه با عشق
قشنگ
است
بشناسید خدا
هر کجا یاد خدا
هست
هر کجا نام خدا
هست
سقف آن خانه
قشنگ است…
.
.
.
خانه ای خواهم
ساخت آسمانش آبی
باز باشد همه
پنجره هایش به پذیرایی نور
ساحت باغچه اش
پر ز نسیم
حوض ماهی پر آب
قامت پاک
درختانش سبز
و تو را خواهم
خواند که در این خانه کنارم باشی
سینه آینه
تصویر تو را می جوید
که درآیی چون
نور… تو به این خانه بیا
در خیابان
امید… کوچه باور سبز
نبش میدان
صبوری
آنجا خانه ای
خواهی یافت
سر درِ خانه
چراغی روشن
روی سکویش
گلدان گلی
در دل خانه
اجاقی دلگرم
با حضور تو در
این خانه چه جشنی بر پاست
آسمان شب این
خانه
پر از چشمک و
مهتاب و نسیم
ناودانش پر از
موسیقی آب
ای سرآغازِ
امید
تو بدین خانه
درآ
من به دیدارِ
تو می اندیشم
به آرامش بودن
با تو…
.
.
.
بیا گاهی به
خودت دروغ بگو
چند دروغ ساده مثل:
من خوبم…
آرامم، خوشحالم…
بیا گاهی
اشتباه کن، اشتباه بنویس
خواهر، خواستن،
خواهش را بدون “واو” بنویس
ترس را با هر
“ط/ت” که دوست داشتی بنویس
و ببین که آب
از آب تکان نمی خورد
که زندگی راه
خودش را می رود
که چرخ زندگی
با اشتباه تو نمی ایستد
اصلا بیا گاهی
خودت را به کوچه علی چپ بزن
توی کوچه علی
چپ قدم بزن
راه برو، سوت
بزن
نگو یکبار
باختم، تعطیل
دیگر بازی نمی
کنم
زندگی با این
باختن ها، این افتادن ها
و این زمین
خوردن هاست که زندگی می شود
خطر کن بی پروا
سر چیزهای بزرگ
زندگی
کارت، اعتبارت،
جانت حتی…
این همه احتیاط
که چه؟!
که خط نیفتد
روی شیشه دلت؟!
بیا یک بار بی
هدف، بی نقشه، بی قطب نما راه بیفت…
بی توشه حتی
برو بباز
نترس! بازی کن
آنقدر تا چیزی
برای باختن نماند
تا از دست دادن
عادت شود و باختن پالایش روح
باور کن زمین
خوردن جزیی از زندگیست
بازی کن…
.
.
.
ﻗﺎﻳﻖ ﺗﺎﻥ ﺷﮑﺴﺖ؟
ﭘﺎﺭﻭﻱ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﺏ ﺑﺮﺩ؟
ﺗﻮﺭﺗﺎﻥ ﭘﺎﺭﻩ
ﺷﺪ؟ ﺻﻴﺪﺗﺎﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺮﮔﺸﺖ؟
ﻏﻤﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﭼﻮﻥ
ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ
ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﮕﻮ ﺍﺯ
ﻣﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﻣﺎﺳﺖ
ﺑﮕﻮ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﻗﺎﻳﻘﺖ
ﺷﮑﺴﺖ، ﺑﺎﺷﺪ
ﺩﻟﺖ ﻧﺸﮑﻨﺪ، ﺩﻟﻲ
ﻧﺸﮑﻨﻲ.
ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺭﻭﻳﺖ ﺭﺍ
ﺁﺏ ﺑﺮﺩ، ﺑﺎﺷﺪ
ﺁﺑﺮﻭﻳﺖ ﺭﺍ ﺁﺏ
ﻧﺒﺮﺩ، ﺁﺑﺮﻭﻳﻲ ﻧﺒﺮﻱ.
ﺍﮔﺮ ﺻﻴﺪﺕ ﺍﺯ
ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻓﺖ، ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻣﻴﺪﺕ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ
ﻧﺮﻭﺩ ﻭ ﺍﻣﻴﺪﮐﺴﻲ ﺭﺍ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﻧﮑﻨﻲ.
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﮔﺮ ﺗﻤﺎﻡ
ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺍﺕ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻓﺖ، ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻱ
ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻳﺖ ﺭﺍ
ﺷﮑﺮ ﮐﻦ و ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﮑﺮ ﮐﻦ!
ﺑﻴﺎ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﻴﻢ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮐﻔﺸﻲ ﺑﻪ ﭘﺎ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﭘﺎ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﻳﻢ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ
ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻳﻢ تا ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﻳﻢ.
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻲ
ﺳﺎﺯﻳﻢ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﻳﻢ.
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﺧﺮﻳﻢ
ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﺧﻨﺪﻳﻢ…