ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
من نمیدونم، چرا هر چیزی رو که فکر میکنم توامتحان درست نوشتم
رو میفهمم غلط بوده،
ولی هرچیزی رو که فکرمیکنم غلط نوشتم درست درمیاد
شما هم اینجورید…!؟
*
*
*
رفته بودم آمپول بزنم، یه دختره اومد آمپولمو بزنه،
معلوم بود تازه کاره!
همینجوری که سرنگوگرفته بود،
لرزون لرزون اومد سمتم وگفت:
“بسم الله الرحمن الرحیم”
از ترس گفتم:
“اشهدان لااله الاالله”
انقدرخندیدکه نتونست آمپول بزنه.
خداروشکریکی دیگه اومدزد!
اصن یه وضعی
*
*
*
آخری ندونستیم این پلیس های بزرگراه تو فیلم هشدار برای کبری ۱۱ دقیقا
چی کارن
پلیس بزرگراهن؟ پلیس مبارزه با مواد مخدرن؟ پلیس جنایین؟ چیکارن؟؟؟
*
*
*
ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻧﯿﺎ ﺗﻮ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﺸﻮﻥ ﯾﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻮﻟﺪ ﺩﺍﺭﻥ ، ﯾﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ
*
*
*
میدونین فرق کلاغ با قناری چیه ؟!
هیچ فرقی ندارن ، فقط قناری سنتی میخونه کلاغ راک !
*
*
*
هر کاری میکنم با شماره و آیدی مردم مچ شوهرمو بگیرم گول نمیخوره
آدم نمیدونه از سلامت شوهرش خوشحال باشه یا از شکستش در مچ گیری
ناراحت.
اصن یه وضیه
*
*
*
فقط یه ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ﻳﻪ ﺩﻝ ﺳﻴﺮ ﻏﻴﺒﺖ ﻣﻴﻜﻨﻪ
ﻭ برای عالم و آدم ﺣﺮﻑ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﺭﻩ و آﺧﺮﺷﻢ ﻣﻴﮕﻪ :
ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭼﻪ!ما به کسی کاری نداریم!
هر کی ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ زندگی میکنه !
*
*
*
ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﺎﻥ ﻋﺰﻳﺰی ﻛﻪ ﻓﺼﻞ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺕ ﻓﻴﺴﺒﻮق مبارکو ﺩی ﺍﻛﺘﻴﻮ ﻣﻴﻜﻨﻦ ،
ﺍﻳﻨﺎ ﻫﻤﻮﻧﺎﻳﻴﻦ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺧﺮﺩﺍﺩ ﻣﺎﻩ ﺳﺮﺷﻮﻧﻮ ﺑﺎ ﺗﯿﻎ ﺍﺯ ﺗﻪ ﻣﻴﺰﺩﻥ
*
*
*
عاقا ما یه روز داشتیم واسه خواهرمون که ۳ سالشه شکلک در میاوردیم یهو
دیدم داره سرشو تکون میده
نوچ نوچ هم میکنه
ترسیدم بره زنگ بزنه تیمارستان بیان مارو ببرن.
*
*
*
تو خونه ما همه اتفاق نظر دارن من مسلمون نیستم
ولی با این حال هروقت مادرم میگه یه مسلمون بره نون بخره ،
همه با انگشت منو نشون میدن
*
*
*
فقط یه دانش آموز ایرانی می تونه زنگی که امتحان داره یا تکالیفش رو
ننوشته بطور سیل آسایی اشک بریزه
اما بعدش زنگ تفریح طوری بخنده و بازی کنه که تا حالا انگار اصلا هیچ
غمی در زندگی نداشته!!!
اصن یه وضی!
*
*
*
داداش کوچیکم کلاس اول بود گوشیو برداشته به دوستش زنگ بزنه مامان طرف
گوشیو جواب داده،
داداشم میگه ببخشید علی هست؟
مامانه میگه شما؟
میگه من بغل دستیشم!
*
*
*
بچه بودم مادرم گفت برو شربت سانکویک بگیر
منم بی توجه به حرفش رفتم
وسطای راه هرکاری کردم یادم نیومد..
به فروشنده گفتم آقا شربت سامسونگ دارید
*
*
*
ایـن دختـرایـی کـه میگـن بـا هیشـکی نبـودن
چـــرا وقتــی عصبیــشون میکنــی میگــن همتــون مثـل همین؟
نه واقعا چرا؟!
*
*
*
رفتیم امتحان رانندگی…….
یارو بنده خدا بعد از کلی بِلعَخَره قبول شد!!
انقدر خوشحال بود به افسری که امتحان می گرفت
برگشت گفت :
دست درد نکنه کرایه ما چقدر میشه!!؟
هیچی دیگه ماشین با تمام سرنشیا رفت رو هواااا!!!!!!
اصلا یک وضعیتی است.!
*
*
*